زادگاه، خانواده، نوجوانی
سید محمود طالقانی در روز یکشنبه پنجم مارس سال ۱۹۱۱ (برابر با ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی و ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در قریه گیلیارد از توابع طالقان واقع در منطقهای کوهستانی از سلسله جبال البرز در شمال تهران و ایران متولد شد. روستای گیلیارد یکی از ۸۳ روستای طالقان است که در گذشته خاستگاه مبلغین مذهبی در منطقه به شمار میرفت و اجداد مرحوم طالقانی و بسیاری از خویشاوندانش در این لباس بودند؛ از جمله پدر سید محمود، سید ابوالحسن طالقانی از روحانیون برجسته دوران رضا شاه به شمار میرفت که به اتفاق مرحوم عباسقلی بازرگان، رئیس اطاق تجارت و بزرگ تبریزیهای بازار تهران در آن روزگار، انجمنی برای تبادل نظر و نزدیکی پیروان شریعتهای ابراهیمی تأسیس کرده بودند که پس از مدتی توسط رضا شاه تعطیل شد.
آغاز تحولات و فاصله گرفتن با حوزههای فقاهتی
سید محمود طالقانی در دوران تحصیل حوزوی متوجه سه نقص و کمبود بزرگ در نظام آموزشی حوزهها شد که راه بعدی زندگی او را از جریان سنتی جدا کرد:
۱ – مهجور بودن قرآن در حوزههای علمیه و بینیاز بودن فقه و اصول و سایر دروس حوزه به کتاب آسمانی. طالقانی همزمان با بزرگان دیگری همچون: سید محمد حسین طباطبایی (مفسر المیزان)، محمد تقی شریعتی (شارح تفسیر نمونه) و امثال آنها این نقص اساسی را احساس میکرد و تِز «بازگشت به قرآن» را برنامه کار خود قرار داده بود.
۲ – احساس عقب افتادگی شدید حوزههای دینی از تحولات بنیادین دنیای مدرن، عدم تجانس آموزههای حوزه با مقتضیات زمانه، باز تولید تفکرات قرون گذشته و سلطه جمود فکری بر حوزهها.
۳ – بیتفاوتی حوزههای علمی و رهبران مذهبی در برابر استبداد داخلی و استیلای خارجی، برکناری مطلق آنان از مشارکت در سیاست و اصلاح امور و خدمت عملی به مردم در نهادهای اجتماعی.
با توجه به این نکات، طالقانی پس از اتمام تحصیلات حوزوی، راه خود را به کلی از جریان سنتی حاکم بر حوزهها جدا ساخت و برای ایفای نقش نوینی به تهران مهاجرت کرد و کوشید این سه کمبود را همزمان پیگیری نماید.
او در تهران ابتدا کانونی فرهنگی برای تربیت جوانان در مسجدی در بخش قدیمی تهران تأسیس کرد و به زودی پایگاه خود را به مسجد هدایت در خیابان اسلامبول، قلب تهران مدرن (به فاصله کمی از دانشگاه تهران) منتقل کرد و برای نخستین بار تفسیر قرآن را از سطح محدود متخصصین به میان دانشجویان برد و مخاطبین خود را به جای طلبههای حوزههای علمیه، از میان دانشجویان رشتههای متنوع علمی برگزید. طالقانی به زبان زمانه و علوم جدید کوشید قرآن را به صحنه عمل بیاورد و راهنمای زندگی فردی و اجتماعی مردم سازد.
تغییر طبقه و تغییر مخاطب از یک طرف، طبقاتِ دانشگاهی، محصلین، بازاریان و تودههای مردم را با فرهنگ قرآن آشنا کرد و بر آنان تأثیر گذاشت و از طرف دیگر خود نیز از آنان تأثیر پذیرفت و با رشتههای متنوع علوم دانشگاهی آشنا شد. طالقانی با شوق و استعدادی که داشت و مطالعات آزادی که میکرد، دانش زیادی فراهم آورد و در تفسیر خود از آن بهره جست.
هجرت طالقانی به تهران همزمان با شکلگیری جریان نوپای روشنفکری دینی در ایران (مستقل از حوزههای سنتی) بود. جریان روشنفکری دینی در ایران توسط تحصیلکردگان دانشگاه (عمدتاً توسط اولین جوانان مسلمان فارغ التحصیل از دانشگاههای اروپایی) به راه افتاد و انجمنهای اسلامی: دانشجویان، معلمین، مهندسین و پزشکان، که به تدریج تأسیس میشد، بستر مناسبی بود تا مرحوم طالقانی دریافتهای قرآنی خود را با آنان در میان گذارد.
در آن دوران نزدیکترین ارتباط طالقانی با سه نفر از روشنفکران دینی زمانه خود بود که هرکدام پایهگزار یکی از رشتههای علمی در ایران بودند: مهندس بازرگان (رئیس دانشکده فنی)، دکتر یدالله سحابی (پایهگزار زمین شناسی) و دکتر محمد قریب (پدر پزشکی اطفال). ارتباط طالقانی با این اساتید، که عمدتاً سیاسی و مخالف استبداد بودند، در زندانهای طولانی تنگتر و صمیمیتر شد و در تبادل نظرهای همه روزه با آنان، و دهها روشنفکر تحصیل کرده دیگر، توانست تفسیر پرتوی از قرآن را، که در مقایسه با تمام تفاسیر موجود در ایران بیشترین بهره را از دستاوردهای جدید علمی برده است، به رشته تحریر در آورد. اطلاعات جامعی که طالقانی در زندان از مطالعه آخرین کتابهای نجومی زمان خود کسب کرد، به او کمک کرد تا سورههای کوچک قرآن را، که عمدتاً درباره تحولات فیزیکی جهان در آستانه قیامت است، توضیح دهد. مطالعات گسترده او درباره تکامل حیات در کره زمین، زمینشناسی، اقتصاد، تاریخ، عرفان و علوم انسانی در ارتباط مستمرش در زندانهای متعدد با متخصصین، دیدِ او را بر آیات آفاق و انفس گشود. تفاوت طالقانی با مفسران دیگری همچون علامه محمد حسین طباطبایی (مفسر المیزان) و استاد محمد تقی شریعتی (تفسیر نمونه) در این بود که اولی عمدتاً با مشرب فلسفی و دومی با مشرب تاریخی روایی به قرآن پرداخته بودند و طالقانی با نگاه علوم دقیقه و عرفان.
ویژگیهای اخلاقی طالقانی
v طالقانی تنها یک چهره سیاسی یا مذهبی و مفسر قرآن نبود، مردم او را به خاطر صداقت و صفا و سلامت درونش دوست داشتند، پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و بروز خشونتهای افسار گسیخته، خانه طالقانی پناهگاه وابستگان رژیم گذشته، از مأموران امنیتی (ساواک) و شهربانی گرفته تا زنان مرکز بدنام شهر بود که خانه او را پناهگاه امن خود میشمردند. با شدت یافتن اختلافات سیاسی، آسیبدیدگان و طرد شدگان احزاب از مشارکت در امور مملکت نیز او را «پدر طالقانی» مینامیدند و به حکمیّت میخواندند.
طالقانی مدافع حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی و سیاسی بود و به دلیل آشنایی طولانی و از نزدیک با نیروهای چپ در زندانها، هرچند مخالف مارکسیسم بود، اما از آزادی و حقوق آنان دفاع میکرد و فداکاری و جانبازی آنان را برای عدالت اقتصادی میستود.
طالقانی با حاکمیت فقیهان آشکارا مخالفت میکرد و مدافع و مبلغ سرسخت حکومت شورایی بود.
او از هشدار دهندگان جدی به انحراف انقلاب از اهداف اولیه خود بود و در نمازهای رسمی جمعه بر آن به سختی اعتراض میکرد.
او از مدافعین اقلیت کُردها بود و به همت او انتخابات آزادی در بعضی مناطق کردنشین برگزار شد.
حدود هفت ماه پس از انقلاب طالقانی در شهریور ۱۳۵۸ درگذشت، پس از مرگ او سراسر ایران به صورت خودجوش عزادار شد و یک ملت از صمیم قلب گریست.
بُعد سیاسی شخصیت طالقانی
نخستین آثار تمایلات سیاسی طالقانی را میتوان در آشنایی و ارتباطش با «نوّاب صفوی» پایه گزار گروه «فدائیان اسلام» یافت که طلبهای تُندرو و معترض به بیتفاوتی روحانیت در برابر مظالم حکومت بود. نوّاب که به دلیل مواضع افراطیاش از حوزه علمیه اخراج شده بود و به دلیل ترور برخی مقامات دولتی تحت تعقیب قرار داشت، برحسب گزارشهای تاریخی مدتی در خانه طالقانی پناهنده شده بود. اما این ارتباط موقّت بود و به دلیل تفاوت خطمشی آگاهی بخش طالقانی با خطمشی برخورد فیزیکی گروه فدائیان اسلام تداومی نیافت.
طالقانیِ جوان در آن دوران بیتاب مبارزه با ظلم و استبداد بود، او در همان آغاز هجرت به تهران با مشاهده پاسبانی از مأمورین شهربانی رضاشاه که به زور حجاب از سر بانویی برمیکشید، با او درگیر شد و به این دلیل مدتی در حبس به سر برد.
در دوران مبارزات پارلمانیِ جبهه ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق (برای ملی کردن صنایع نفت ایران از شرکتی انگلیسی)، طالقانی در سلک حامیان این جنبش ملی درآمد و پس از کودتای انگلیسی آمریکایی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۲۲ (برای سرنگونی دکتر مصدق و بازگرداندن شاه و منافع سرشار نفت)، این بار نیز طالقانی همراه آیت الله سید رضا زنجانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و مبارزان دیگری به «نهضت مقاومت ملی ایران» پیوست و پس از سرکوب و دستگیری اعضای این جمعیت، هشت سال بعد طالقانی، که عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود، از مؤسسین نهضت آزادی ایران شد. پس از آن در اول بهمن ۱۳۴۱ به همراه کادر رهبری آن تشکیلات دستگیر و به همراه مهندس بازرگان به ده سال زندان محکوم گردید.
طالقانی پس از گذراندن پنج سال آزاد گردید اما چندی بعد مجدداً به دلیل اعتراض به مرگ یک روحانی در زندان (سعیدی) دستگیر و به مناطق بد آب و هوا تبعید گردید. طالقانی بار دیگر پس از آزادی دستگیر و به «برازجان» و تفت تبعید گشت و سرانجام در آستانه انقلاب اسلامی توسط مردم از زندان اوین آزاد شد و مورد استقبال بینظیر مردم قرار گرفت و تبدیل به محبوبترین چهره روحانی داخل کشور شد.
نقش طالقانی در آستانه انقلاب و هفت ماه پس از آن (زمان فوت)
ریاست شورای انقلاب اسلامی
اولین امام جمعه تهران
عضو مجلس خبرگانِ تهیه قانون اساسی انقلاب
نماینده مجلس شورای اسلامی از تهران با ٪ ۳، ۷۹ آراء
توجه طالقانی به مسلمانان غیر شیعه و غیر ایرانی
طالقانی به سرنوشت مسلمانان جهان بسیار حساس بود و اخبار تحولات سیاسی کشورهای اسلامی را با جدیت دنبال میکرد. او نخستین فردی در ایران بود که در مسجد هدایت از حقوق مردم فلسطین حمایت میکرد و علیرغم تمایل دولت، دو بار برای آن آوارگان اعانه جمعآوری و ارسال کرد.
طالقانی اخبار جنگ اعراب و اسرائیل را با دقت بررسی میکرد و در آغاز حامی جمال عبدالناصر بود، اما بعد از اعدام سید قطب و استبداد رأی ناصر انتقاداتی بر او وارد ساخت.
طالقانی دو مرتبه در مؤتمر جهانی مسلمانان از طرف روحانیون ایران در اردن و … شرکت کرد و کوشید با برادران اهل تسنّن ارتباط نیکویی برقرار سازد.
ارتباط طالقانی با اهل تسنّن ایران توأم با احترام متقابل بود، به خصوص با گروه پیروان مرحوم مفتیزاده.
آثار مکتوب طالقانی
گفتارهای رادیویی ایشان مربوط به سال ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶
ترجمه و توضیح بخشی از نهج البلاغه در سال ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶
اسلام و مالکیت
به سوی خدا میرویم (خاطرات سفر حج )
مقدمه و خلاصه و توضیح و پاورقی کتاب «تنبیه الاُمه و تنزیه المله» نوشتهی آیت اللّه شیخ محمد حسین نائینی
ترجمه جلد اول امام علی بن ابی طالب، تألیف عبدالفتاح عبدالمقصود
تفسیر پرتوی از قرآن در ۶ جلد: تفسیر سوره فاتحه الکتاب، بقره، سوره آل عمران و ۵۲ آیه از سوره نساء در چهار مجلد، تفسیر جزء سی ام قرآن در دو مجلد
سخنرانیها و مقالات و نوشتههای متعدد دیگری که برخی از آنها به نامهای مختلف چاپ شده است.