طلبه شهیده فاطمه اسدیان

شناسه محتوا : 37058

1401/05/08

تعداد بازدید : 239

طلبه شهیده فاطمه اسدیان

طلبه شهیده فاطمه اسدیان
نام پدر: رضا
محل تولد: چهار محال و بختیاری-ایران
جنسیت: زن
تاریخ ولادت: 1347/06/01
تاریخ شهادت: 1366/12/20
سن شهادت: 19
مذهب: شیعه
تحصیلات حوزوی: سطح 1
تحصیلات آکادمیک: کاردانی
عضویت: متفرقه
آخرین مسئولیت: متفرقه
عنوان و محل عملیات: _
عنوان شهادت: بمباران هوایی-دوران دفاع مقدس
عامل شهادت: در اثر بمباران هوایی
محل شهادت: شهر کرد-ایران
محل دفن: شیخ شبان-کیان-ایران
#زندگینامه
شهید فاطمه اسدیان فرزند رضا در هنگام شهادت ۱۸ سال داشتند . ایشان دانشجوی رشته زبان انگلیسی در تربیت معلم فاطمه الزهرا(س) اصفهان بودند. شهید اسدیان به علت علاقه زیادی که به حوزه علمیه و طلبه ها داشتندامتحان ورودی دادند وقبول شدندودرکنارتربیت معلم درحوزه علمیه قم نیز مشغول به تحصیل بودند. فاطمه جان دردبیرستان نرجس شهرکرد ، مدرسه راهنمایی سرتیپ هاشمی که امروز علامه امینی نام گرفته و دبستان جلال الدین تحصیل نموده اند .

خانم فریده اسدیان خواهربزرگتر شهیده فاطمه اسدیان می باشند ،ایشان معلم ابتدایی هستند .وقتی از خصوصیات شاخص فاطمه و چگونگی شهادتش پرسیدیم  فرمودند : نماز شب فاطمه ترک نمی شد . مخالف سرسخت بی حجابی بودند.اهل غرور وتکبر نبودند.عاشق شهر مقدس قم وامام خمینی (ره)بودند. بچه های حوزه علمیه را خیلی دوست می داشتند . وقتی به ایشان می گفتیم خانم طلبه ، می گفتند:نگویید چون من هنوز به مقام طلبه نرسیدم و من لیاقت ندارم .

فریده خانم ادامه داد : فاطمه بارها خواب دیده بود که شهید می شود . شب جمعه آخرزندگی اش با هم به گلزار شهدا رفتیم و محلی را که امروز قبرایشان است نشان داد و گفت: مرا درخواب اینجا دفن کرده بودند.خندیدم و گفتم : اینجا که جای شهداست. ساعت ۱۱ صبح روز۲۰/۱۲/۶۶ شهرکرد بمباران شد. فاطمه جان شب قبل از بمباران هوایی به دلیل بمباران خوابگاه اصفهان به شهرکرد آمده بودند.مادر به سفارش فاطمه جان برای ناهار پلووعدس درست کردند .اما افسوس که فرصت نشد که پلووعدس را بخورند.مادرم ازآن روزبه بعدهروقت پلووعدس می بیند بی اختیارگریه می کندوتاکنون لب به پلووعدس نگذاشته است. خواهر آهی کشیدوادامه داد فاطمه جان کاش بودی وچشم انتظاری های مادررا می دیدی، مادر به عکسهایت نگاه می کند و با تو حرف می زند و….

فاطمه خانم تقریبا بیشتر روزها روزه بودند ، نماز اول وقت را به صورت جماعت و در مسجد برگزار می کردند. همیشه اول نماز می خواندندبعد افطار می کردند. دختری مهربان ، آرام ،کم حرف، کم خواب و با طمانینه بودند ایشان بادیگران طوری رفتار می کردند که همه او را دوست داشتند وبه او احترام می گذاشتند . با اینکه به خاطرحجاب گوشه وکنایه می شنید توجه نمی کرد وهمچنان حجابش را کنارنگذاشت. بعد ازبمباران وقتی اورا از زیر آوار بیرون آوردند روسری و چادر به سر داشت و هنوز رمقی در بدن داشت،تا ایشان را به بیمارستان انتقال دادند به شهادت رسید
وصیت نامه
هرچه کتاب دارم اگر کسی از خانواده ام طلبه شد به او بدهید اگرنه همه متعلق به مدرسه امامیه شهرکرد است. به طلبه ها بگویید برایم خیلی دعا کنند و آنهایی که قدرت دارند نماز وحشت برایم بخوانند.

مادرم نیز مرا حلال کنند، زیرا که خیلی زحمت کشیده است.