شهید «محمد جواد باهنر» سال 1312 در کرمان به دنیا آمد. وی از شاگردان آیتالله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی بود. باهنر در مبارزات علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت. او عضو شورای انقلاب و نخست وزیر محمدعلی رجایی بود. محمد جواد باهنر در شهریور سال ۱۳۶۰، در حالیکه در جلسه شورای امنیت کشور شرکت کرده بود، در اثر انفجار بمب، همراه با محمدعلی رجایی، رییس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید.
شهید باهنر؛الگوی مدیریت اسلامی
خدمات و الگوي مديريتي شهيد «محمدجواد باهنر»، فهرست وار اين گونه دسته بندي شده است:
*** خلوص و ساده زيستي؛ كه موجب جلب اعتماد زيردستان شد. اعتماد، پيش برندة تمامي امور است و خصيصة جلب اعتماد تنها در مديريت اسلامي به چشم مي خورد.
*** جاذبه و دافعه؛ كه به لحاظ اعمال كامل اصول و دستورات اسلام در ايشان وجود داشت.
*** سكوت، صبر و سخن گفتن در وقت معيّن؛ در عين حال كه بيشتر عمل گرا بودند، هنگام صحبت كردن منطق بر كارها و سخنان شان حاكميت داشت.
*** تخصص و تعهد؛ با توجه به اين كه ايشان بيشتر با آموزش و پرورش كار كرده بود، كار هدايت و روشن گري افكار عمومي، يعني كار فرهنگي را بر امور ديگر، ترجيح مي داد.
*** استفاده از نيروهاي قوي و قابل اعتماد؛ در نيرويابي از استعداد فوق العاده اي برخوردار بود.
*** تقسيم وظايف؛ كه باعث شد در به نتيجه رساندن كار مهمي هم چون انقلاب موفق شوند.
*** آرامش روحي و متانت در زندگي؛ كه ناشي از ايمان و توكل ايشان به خداوند بود.
***استفاده از نقش علم و آگاهي در كارها و اثبات توانايي و تخصص؛ در مجموعه ها و تشكيلات افراد هميشه با توجه به ميزان علم و آگاهي شان در مسائل، به كار منصوب مي شدند.
*** دقت در گزينش مديران مياني و تفويض اختيار؛ هميشه سعي در انتخاب شايسته سالارانة افراد داشتند و پس از آن با اعتمادي كه داشتند، تفويض اختيار مي كردند تا سرعت انجام امور بالا رود.
*** قدرت بيان و سخن وري؛ كه با توجه به بحث فرهنگي ايشان بسيار منطقي بود و تأثيرگذاري عميقي داشت.
*** اطاعت پذيري از رهبر؛ فرامين امام را با جان و دل پذيرا بود و ايشان را الگو و سرمشق قرار داده بود.
*** گزينش درون سازماني؛ بيشتر سعي مي كرد كه از عناصر فداكار انقلاب و افرادي كه براي جامعه زحمت كشيده بودند و امتحان خود را به خوبي پس داده بودند، انتخاب كند.
*** پذيرش اجتماعي با توجه به مشروعيت ديني؛ ايشان با توجه به تلاش و فداكاري اي كه خود در دوران طولاني مبارزه انجام داده بود و اطميناني كه به او وجود داشت در جامعه اسلامي كاملاً مورد پذيرش عمومي بود.
***توانايي و قدرت انتقال مفاهيم؛ اين خصيصة ايشان موجب آن شده بود كه مطالب، به خوبي مورد استفاده قرار گيرد و كج فهمي هاي مشكل ساز به وجود نيايد.
***فداكاري؛ قبول مسئوليت كه آن چنان كه شهيد بهشتي به درستي بيان كردند ناشي از عشق و شيفتگي به خدمت و انجام وظيفه بود؛ نه تشنگي قدرت. اشاره به جملة معروف شهيد دكتر بهشتي كه فرمود «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت.»
***شجاعت؛ شجاعت ايشان چه در دوران مبارزه و چه در دوران مديريت و مسئوليت كه در اجراي قوانين، صراحت و عمل گرايي را لازم مي دانستند، ناشي از قدرت ايمان شان بود.
*** رازداري؛ با توجه مسئوليت هاي حساس شهيد باهنر چه در دوران مبارزه و چه در دوران مديريت ايشان به دليل اين كه اطلاعات مهمي در دسترس شان بود، بر خود لازم مي ديدند كه اين ويژگي را كاملاً در خود ايجاد كنند. تكرار و تمرين اين امر طي زمان طولاني به عنوان يك خصيصه و ويژگي انقلابي و مديريتي در ايشان به صورت ملكه درآمده بود.
***ايجاد اعتماد بين زيردستان؛ با ايجاد فضاي دوستانه و صميمي، سعي در اجراي وظايف و نيل به اهداف داشتند.
***تدبير و برنامه ريزي در مديريت؛ به طوري كه هميشه تدابير خاص را در مديريت مورد استفاده قرار مي دادند.
***مسئوليت پذيري؛ ايشان با مسئوليت پذيري بالايي كه داشتند، هميشه كارهاي بر زمين گذاشته شدة انقلاب را به عهده مي گرفتند.
***كار گروهي و مشاركت پذيري؛ انقلاب با اين عظمت، تنها در ساية كار گروهي و هم فكري به ثمر رسيد. هميشه براي انجام امور از تمامي نيروها و امكانات استفاده مي كرد. با اين روش مديريتي، هم اعتماد به نفس افراد بالا مي رفت و هم امور به سرعت و صحيح انجام مي پذيرفت. از طرفي تنش ها و مخالفت ها نيز كاهش پيدا مي كرد.
***ثبات شخصيت؛ كه ناشي بود از دين داري و الگوي كاملي كه ايشان انتخاب كرده بودند.
***پاسخ گويي؛ خود را در برابر مردم و پيش گاه خداوند پاسخ گو مي دانست و به انجام وظيفه و اداي تكليف و احقاق حقوق مردم معتقد بود.
***خستگي ناپذيري؛ با تمام سعي و توان خود كار مي كرد و خستگي برايش معنا و مفهومي نداشت.
***جاذبه و نفوذ و تأثير بر افراد؛ كه ناشي از كاريزما و توان ذاتي، به عنوان يك هدية الهي در وجود ايشان بود.
***مديريت در بحران؛ شهيد دكتر باهنر با توجه به اين كه فردي كاملاً متين و آرام بود، در بحران ها تمامي جوانب را مدنظر قرار مي داد و با تسلطي كه به امور داشت، بهترين گزينه و راه حل را به صورت تصميم براي انجام امور برمي گزيد.
***بهره مندي از عنصر توكل در مديريت؛ توكل او به خدا و اهميتي كه براي آن در مديريت قائل بود، از نكات مهم در تصميم گيري و اجراي تصميماتش بود.
*** دوري از دنيا و دنيازدگي و توجه به آخرت و آخرت گرايي.
***اميد به آينده؛ ديدگاه روشني كه به پيروزي و آيندة انقلاب داشت باعث ايجاد انگيزه در ايشان بود تا با هدف مندي و الگو قرار دادن اسلام، سعي در انجام وظيفه تا آخرين توان داشته باشد.
***عدم دخل و تصرّف در بيت المال و دقت در حفظ و نگهداري اموال عمومي؛ كه ناشي بود از ديدگاه آخرت گرايي ايشان و زاييدة فرهنگ غني اسلامي كه در آن پرورش يافته بود.
***صلابت، توأم با متانت؛ قاطعيت در برخورد با عوامل اغتشاش و ناامني كه خود باعث ايجاد امنيت و ثبات حكومت و نظام شد.
***سادگي، صفا و صميمت، پاكي و قناعت؛ كه در وجود ايشان متبلور بود و ناشي از نگاه آخرت گرا و اهداف متعالي اسلامي بود و در ايشان موج مي زد.
*** اعتقاد به اصل شايسته سالاري با انتخاب متعهدترين و متخصص ترين نيروها در جامعه؛ انجام گزينش هاي مبتني بر شايسته سالاري حقيقي؛ كه نمونة بارز آن انتخاب خود دكتر باهنر به عنوان كانديداي مورد تأييد حزب جمهوري براي تصدي نخست وزيري بود كه نشان از شايسته سالاري و توجه به انجام بهينة امور كشور داشت. در ساير امور نيز اصل شايسته سالاري اصل حاكم بر گزينش ها بود.
*** اعتقاد به لزوم حضور مديران در عرصة فرهنگي؛ كه آن را لازمة پيشرفت فكري و بالا بردن سطح فرهنگ عمومي جهت افزايش انگيزه در افراد مي دانست. »
منبع: ديدگاه هاي مديريتي و سيره عملي شهيد دكتر محمدجواد باهنر
شهید باهنر؛الگوی مدیریت اسلامی
شهید باهنر هميشه براي انجام امور از تمامي نيروها و امكانات استفاده مي كرد، با اين روش مديريتي، هم اعتماد به نفس افراد بالا مي رفت و هم امور به سرعت و صحيح انجام مي پذيرفت.