پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- سیدمحمدجواد قربی؛ شهید سیدمحمدباقر صدر یکی از شخصیتهای تاثیرگذار اسلامی در دهههای اخیر است که اندیشه و عمل وی سرلوحه بسیاری از مسلمانان در عرصههای سیاسی، اعتقادی، فقهی و احکام، اقتصادی و... بوده است.
عملکرد او در حمایت از انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) بسیار قابل توجه بوده است؛ زیرا با سخنرانیها، کلاسهای درس، پرورش شاگرادان انقلابی، صدور اعلامیه و نامههای انقلابی به مردم ایران و امام خمینی، تهیه پیشنویس قانون اساسی و... تاثیری مهم در روند انقلاب اسلامی داشته است. به دلیل این اهمیت بود که امام خمینی در خصوص او فرمودند: «سید محمدباقر صدر مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره¬برداری¬های زیادتری بکند...»[1]
نوشتار حاضر در سالگرد شهادت این متفکر اسلامی در 19 فروردین 1359، به بررسی عملکرد شهید صدر در خصوص انقلاب اسلامی میپردازد.
ارتباط با امام خمینی در کشور عراق
شهید سیدمحمدباقر صدر یکی از حامیان امام خمینی بعد از تبعید ایشان به عراق بود. این در حالی بود که جو حاکم بر نجف اشرف به هنگام ورود امام به این شهر به گونهای بود که کسی یارای دم زدن از مبارزات و انقلاب بر ضدرژیم بعث را نداشت.[2] اما در این شرایط بود که به گفته صادق خلخالی: «فرزند امام با آقای سیدمحمدباقر صدر ارتباط و مراوده داشت. آقای سیدمحمدباقر صدر هم با حضرت امام در ارتباط بود.»[3]
در همین اوضاع و احوالات بود که شهید صدر به همراه تعدادی از روحانیون عراق به دلیل ارتباط معنوی و نزدیک با امام خمینی متهم به جاسوسی شدند.
حمایت از امام خمینی با وجود فشارهای رژیم بعث
شیخ محمدرضا نعمانی درباره همراهی شهید صدر با امام خمینی و نهضت اسلامی میگوید: «اگر تاریخ عراق را باز بینی کنیم، درخواهیم یافت که شهید صدر تنها مرجعی است که آشکارا در کنار انقلاب اسلامی ایران و پیشوای آن امام خمینی قدس سره ایستاد. این امر رژیم بعث عراق را وا داشت که هرچه بیشتر در پی انتقام از آن سید بزرگوار باشد. یکی از شرطهای رژیم بعث برای دست برداشتن از آزار و اذیت وی و خانوادهاش و به شهادت نرساندن وی این بود که ایشان از تأیید انقلاب اسلامی ایران و رهبر عزیز آن دست بردارد. این را میشود از لابهلای مذاکرهها و گفت وگوهای نمایندگان رژیم بعث با سیّد شهید دریافت. ولی آن انسان والا مقدار بر خلاف تمام گرفتاریهای جانکاه از پاسخ به این خواسته سرباز زد و هیچگاه دست از تأیید حرکت امام خمینی قدس سره سرباز نزد. وی بر این باور بود که امام خمینی با انقلاب خود خواست و آرمان پیامبران بزرگ الهی را تحقق بخشید. رژیم بعث برای واداشتن سیّد شهید به پذیرش شرطهای خود طرحها و برنامههای بسیاری را اجرا کرد و از آن جمله؛ قطع آب و برق و تلفن به مدت یک ماه، جلوگیری از رسیدن مواد غذایی به مدت یک هفته، و جلوگیری از رساندن دارو از جمله قرصهای فشارخون که برای آن شهید عزیز و مادر گرامیش که نزدیک به هفتاد سال سن داشت بسیار بسیار ضروری بود. به یاد دارم آن صحنههای غم انگیزی را که سیّد شهید را در تنگنا قرار میداد و آن وقتی بود که میدید فشار خون مادرش بالا رفته و نزدیک است از هوش برود یا دختر بچهای را میدید که از درد شکم رنج میبرد یا از درد دندان فریاد میزد و...، ولی آن سیّد مهربان نمیتواند کاری بکند. رژیم بعث جنگ روانی شدیدی علیه شهید صدر به راه انداخت که گونههای گوناگون داشت: اتهام سیاسی تهدید اعدام تهدید به بیحرمتی به عرض و ناموس و... بر سیّد شهید پوشیده نبود که رژیم بعث هیچ پروایی در اجرای تهدیدهای خود ندارد. او خوب میدانست که این رژیم تنها به سرکوب و کیفرهای دهشت انگیز باور دارد با این حال دست از موضع و تکلیف شرعی خود بر نمیداشت و تکلیف شرعی خود را در موضعگیری علیه رژیم خون آشام بعث و پشتیبانی از حرکت حماسی امام خمینی میدانست. او میگفت: آیا عاقلانه است که مرجع دینی چون آقای خمینی حکومت اسلامی بر پا کند که از رؤیاهای ما بود، اکنون به تأیید و پشتیبانی وی نپردازیم چون رژیم بعث بر ما غضب خواهد کرد.»[4]
شيخ محمدرضا نعماني ادامه میدهد: «از جمله حمايتهاي شهيد صدر از امام اين بود كه پس از اطلاع از تصميم براي امام براي ترك عراق، عازم بيت ايشان شد تا با امام ديدار و حتي المقدور ايشان را از اين تصميم منصرف كند. سيد موفق به اين ديدار نشد، چون امام صبح زود به طرف كويت حركت كرده بودند و منزل ايشان در محاصره مأموران امنيتي بود. آنها ورود و خروج افراد را زير نظر داشتند؛ با اين حال سيد به بيت امام رفت و ساعاتي را با اهالي منزل كه از مرتبطين با ايشان بودند، گفتگو كرد تا به اين ترتيب، مراتب حمايت و پشتيباني خود را از امام اعلام كند. همان روز ايشان در جلسه درس خود فرموده بود، «رفتن آقاي خميني از نجف خسارت بزرگي است.» [5]
ارادت نسبت به امام خمینی
موضع سیدمحمدباقر صدر نسبت به امام خمینی، پشتيباني مطلق و بي چون چرا از ایشان بود. او به رغم اينكه عالم و مرجعي مستقل بود و طبعا به شخصيت ديگري اتكا نداشت؛ اما در سخن مشهور خود گفت، «در امام ذوب شويد، همان گونه كه امام در اسلام ذوب شده است.»[6]
آیتالله محمدعلی تسخیری در خصوص ارادت شهید صدر نسبت به امام خمینی و انقلاب اسلامی اذعان داشت؛ «پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مرحوم آقای صدر، نامهای به شاگردان خود در ایران که بنده کوچکترین آنها بودم، فرستادند و در آن نامه تأکید کردند که شما باید در امام خمینی ذوب شوید، به مقداری که امام در اسلام ذوب شده است. مرحوم شهید صدر وقتی دیدند که آرزوی دیرینهشان یعنی برپایی نظام اسلامی، به دست امام خمینی تحقق یافته است، به امام عاشقانه مینگریستند، و لذا به شاگردان خود نوشتند که «ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام». اینجا هم با اینکه عشق و ذوب وجود دارد، ولی ذوب آگاهانه است. به مقداری که امام در اسلام حل شده، شما هم در امام حل شوید. این نکته جالبی است که شهید صدر هم دائماً بر آن تأکید میکردند.»[7]
شهید صدر همچنین درباره اطاعت از امام خمینی و حمایت از ایشان مينويسد: «اگر امام خميني از من بخواهد براي خدمت به اسلام در يكي از روستاهاي ايران زندگي كنم، هيچ ترديدي در پذيرش اين خواسته به دل راه نخواهم داد.»[8]
همسویی با نهضت اسلامی
سیدمحمدباقر صدر تنها کسی بود که پس از سفر امام از نجف اشرف، درسهایش در حوزه را تعطیل و این مسئله را به شکلی واضح مطرح کرد.[9] او بعدها هم با امام و شخصیتهای دیگر انقلاب اسلامی در پاریس[10]، تماسهای مکرر داشت و همین امر، موجبات ناراحتی شدید حکومت بعث عراق را فراهم کرد. آیتالله صدر همچنین به هنگام اوج گیری انقلاب مردم مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی، نامهای نوشت و برای مردم ایران فرستاد.
به گفته سیدعبدالعزیز حکیم: آیتالله صدر جوانها را خصوصاً در روزهای جمعه در مجالس جمع میکرد و برای آنها از انقلاب اسلامی ایران و امام سخن میگفت و از آنها میخواست که در این خط حرکت کنند.[11]
آیتالله هاشمی شاهرودی نقل میکند که «شب فرار شاه، آقاي صدر درس نگفتند و با حال و بیان عجیب و سحرآمیز و لحن حماسي درس را شروع کردند. ادبیات عجیبي داشتند. خیلي عجیب بودند. هم قلم عجیبي داشتند، هم بیان خارقالعادهاي. بعد از گفتن بسمالله گفتند: "الیوم تحقق آمال الانبیاء" امروز آرزوهای انبیاء در تاریخ محقق شد.»[12]
شهید صدر در خصوص قیام مردمی ایران اظهار می کند: «کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته میشوند، شهید میباشند و خداوند آنان را با امام حسین(ع) در بهشت محشور میگرداند.»[13] وی در تاریخ پانزدهم بهمن 1357 نیز با ارسال نامهاى از عراق براى حضرت امام، از مبارزات ملت ایران حمایت کرد[14] و اعلام داشت: «ما چشم به راه پیروزى عظیم انقلاب اسلامى هستیم و تمام وجود و امکانات خود در خدمت به آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامى قرار مىدهیم.»
وقتی شهید آیت الله صدر توسط حکومت بعثی عراق دستگیر شد، رئیس سازمان امنیت نجف، از وی پرسید که تو عرب هستی، چرا از ایران و انقلاب آن طرفداری می کنی و چرا همه فعالیتهای خودت را در راه کمک به ایران منحصر کردهای؟ چرا برای مطهری که یک آخوند فارسی زبان ایرانی بود، در نجف مجلس ختم بر پا میکنی و برای چه با [امام] خمینی مکاتبه میکنی؟ آیتالله صدر با خشم گفت: من یک مسلمانم و در برابر همه مسلمانانِ جهان، مسئول هستم و باید به مسئولیت جهانی خویش عمل کنم. و این مربوط به عرب و عجم، ایران و غیر ایران نیست. و از این راه یک قدم به عقب نخواهم گذاشت.»[15]
شهید صدر همچنین در اعتراض به ممانعت از ورود ورود امام خمینی به ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، نامهای تند برای شاپور بختیار ارسال کرده و نوشت: «به نمايندگى از مرجعيت و علماى نجف اشرف، اقدام شما در بستن فرودگاههاى كشور را در زمانى كه آيتالله العظمى خمينى قصد بازگشت به ايران دارند، بهشدت محكوم مىكنم. اين اقدام در حالى صورت مىپذيرد كه ميليونها نفر از برادران مسلمان در ايران و سراسر جهان منتظر بازگشت ايشان هستند تا ايشان نقش رهبرى ملت را به عهده بگيرند و مسئوليت تاريخى و اسلامى عظيم خود را ايفا كنند و كشور را از ظلمات جهل و بىدينى به نور اسلام و پرتوهاى ايمان هدايت فرمايند. اميدوارم از ظاهرسازىهاى غيرقانونى در برابر اراده ملت مسلمانى كه به رهبرى كسى غير از علما تن نمىدهد، دست برداريد و استعفا بدهيد تا از اين رهگذر راه ملت مسلمان ايران كه به پيشوايى علما هدايت مىشود، هموار گردد؛ در غير اين صورت خداوند متعال و تاريخ اين ملت غيور شما را نخواهد بخشيد.»[16]
برپایی تظاهرات در کشور عراق و حمایت معنوی از انقلاب اسلامی ایران
یک روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید صدر در ميان انبوهي از مردم و طلاب انقلابي در مسجد جواهري نجف سخنراني كرد. او پس از شكرگزاري از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بر پيروي از اوامر امام خميني و آگاهي از توطئههاي دشمنان انقلاب اسلامي تأكيد كرد و از مردم عراق خواست كه به نشانة همبستگي با انقلاب اسلامي ايران، تظاهرات باشكوهي در شهرهاي كربلا و نجف و ساير شهرها به راه اندازند.
آيتالله صدر، طي پيامي به امام خميني، پيروزي انقلاب اسلامي ايران را تبريك گفت و در پيامي ديگر به ادامة تبعيت از امام سفارش كرد.
تهیه پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی
سيد محمّدباقر صدر، طرح پيشنهادي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را توسط سيد محمود هاشمي شاهرودي، كه رابط ایشان و امام خميني بود، به محضر ايشان تقديم کرد. شباهت مبنايي اين رساله با پيشنويس ارائه شده از سوي شهيد بهشتي در مجلس خبرگان قانون اساسي و قانون اساسي مصوّب، نشان از تأثير مهم و حياتي آن دارد.[17] از همین رو است که هرایر دکمجیان شهید صدر را «یكی از پدرخواندههای فكری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» معرفی میکند.[18]
راهکار شهید صدر برای مقابله با سازمان منافقین
شيخ محمدرضا نعماني درباره مخالفت شهید صدر با سازمان منافقین میگوید: با اوجگيري انقلاب اسلامی، شهيد صدر نسبت به حفظ اصالت مكتبي انقلاب، بسيار حساس بود. ايشان حضور و نفوذ بعضي از جريانات التقاطي و غير اسلامي نظير مجاهدين خلق را مايه نگراني ميدانست و ميگفت براي عبور از اين خطر، بايد هر ايراني رساله توضيح المسائل امام خميني را نصب العين خود قرار دهد و اجراي آن را خواستار باشد و طبيعي است كه اين اقدام، موجب كنار رفتن نيروهاي منحرف خواهد شد، زيرا شخص منافق، هيچ گاه نميخواهد رساله توضيح المسائل كه در بردارنده احكام قرآن و شريعت مقدس اسلام است، پياده شود.[19]
همنوایی با امام خمینی در طرح اندیشه حکومت اسلامی
شهید صدر نظریه جمهوری اسلامی امام خمینی را به مثابه «نظریه مبارک» در نظر گرفت[20] و تاکید داشت که آراء امام خمینی در باب نظریههای سیاسی حکومتی، فصل الخطاب است.
وی در پاسخ نامه برخی از علمای لبنانی[21] در خصوص ماهیت جمهوری اسلامی ایران نوشت: «این نظریه مبارک (جمهوری اسلامی)، که پرچم آن به دست حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی برافراشته گشته و به جان مسلمانان گرما و روشنی و به دلهای آنان حیاتی دوباره بخشیده است، ضروری است گفته شود که این پیشوای مبارز که توانست پرچم این تفکر را برافرازد و سرنوشتی پیروزمندانه در کتاب تقدیر آن به نگارش در آورد، دارای کلام آخر و فصل الخطاب نسبت به این مسأله میباشد. همه ما بر این نکته تأکید میکنیم که شکوه پیروزی بزرگ او در عینیت بخشیدن و عملی کردن این نظریه هرگز از مبارزه سترگش برای درهم کوبیدن طاغوت و نجات ایران از تاریکیهای ظلم و سرکشی کمتر نبوده است.»[22]
محمد باقر حكيم میگوید: «سیدمحمدباقر صدر از ديرزمان در انديشة حكومت اسلامي بودند، اما وجود برخي از موانع، مانع از آن بود كه آن را علناً مطرح كنند. وقتي امام خميني به طرح اين بحث در نجف پرداختند، ايشان بسيار خوشحال شدند و به شاگردان خود توصيه كردند كه در آن درس شركت كنند و يا جزوههاي اين درس را بگيرند و مطالعه كنند.[23] در همین راستا؛ «شهید صدر یکى از کسانى بود که با حرکت امام در جهت انقلاب اسلامى ایران موافق بود و همواره موید و با آن همگامى کرده است. ایشان از نظر فقهى به گونهاى نبود که اطاعت از امام و حرکت در کنار او برایش واجب باشد، اما بینش اسلامى-انقلابى و عملى او، این تایید و حمایت را براى ایشان واجب مى ساخت... همواره به شاگردانى که زبان فارسى مىدانستند، توصیه مىکردند که در درس ولایت فقیه امام حاضر شوند و تماس مجدد خود را با ایشان بیشتر کنند.»
سیدحسن صدر نیز در تایید این ادعا مى گوید: من شخصا از سوى آقاى صدر امر شدم که در درسهاى ولایت فقیه امام در نجف حاضر شوم و این نشان دهنده علاقه آقاى صدر به حضور در کلاسهاى درس امام خمینى است.[24]
سیدهادی خسروشاهی میگوید: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دفاع سرسختانه آیتالله صدر از انقلاب اسلامی و رهبری آن، دشمن... به دستور اربابان خود، برای سرکوب حرکت اسلامی، دو راه را انتخاب کرد؛ تسلیم کردن رهبری حرکت اسلامی و یا تصفیه فیزیکی. برای اجرای این توطئه، شیخ عیسی خاقانی از سوی شخص صدام تکریتی دو بار به دیدار آیتالله صدر آمد و به ایشان ابلاغ کرد که یکی از چند شرط زیر را بپذیرد تا مرجعیت ایشان تثبیت شود:
1- از انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن امام خمینی پشتیبانی نکند.
2- فتوائی در تحریم عضویت در حزب الدعوه الاسلامیه صادر کند.
3- فتوای حرمت عضویت در حزب بعث را لغو و فسخ کند.
4- یک مصاحبه مطبوعاتی تشکیل دهند و آیتالله صدر در آن شرکت کند.
وقتی که این پیشنهادها مطرح شد، آیتالله صدر در پاسخ گفت: «اگر هیچ یک از این شرایط را نپذیرم چه میشود؟» شیخ عیسی خاقانی گفت: سیدنا! والله لقد سمعت من لسان صدام انه قال سوف اعدمه! به خدا از زبان خود صدام شنیدم که گفت اگر نپذیرد، او را اعدام میکنم.
آیتالله صدر با آرامش خاص گفت: «من در زندگی آرزوئی جز تأسیس حکومت اسلامی نداشتم و اکنون که این آرزو در ایران، به رهبری امام خمینی تحقق یافته است، دیگر برای من مهم نیست که چند روز بیشتر زنده بمانم. به یقین، هیچ یک از شرایط صدام را نمیپذیرم. به او خبر بده که من در انتظار شهادت هستم.»[25]
________________________________________
پینوشتها
[1]. امام خمینی(ره)، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1381، جلد14، ص280.
[2] . مرتضی محمودی، فرزند اسلام و قرآن، واحد فرهنگي بنياد شهيد،1362، ص73.
[3] . صادق خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه،1382، ص153.
[4]. محمد رضا نعمانی، «مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین شیخ محمد رضا نعمانی (پیرامون شهید صدر)»، به اهتمام آرش مردانی پور، مجله حوزه، دوره 14، شماره 80-79، بهار1376، صص341-323.
[5]. محمد رضا نعماني، «ریشه¬های شهادت آیت¬الله صدر: در روزهای آخر جز ذکر نمی گفت»، شاهد یاران، شماره هجدهم، اردیبهشت1386، ص88.
[6]. الهه كولائي و ديگران، يادواره شهيد آيت¬الله سيدمحمدباقر صدر، تهران، كانون انتشارات ناصر، 1360، ص17 و محمدحسین جمشیدى، «ارتباط متقابل انقلاب اسلامى ایران و جنبش شیعیان عراق (با تاکید بر اندیشه های سیاسی شهید صدر)، مجموعه مقالات انقلاب اسلامى و ریشه هاى آن، قم، نهاد نمایندگى رهبرى در دانشگاه ها، 1374، جلد 2، ص373.
[7]. محمدعلی تسخیری، «شهید صدر به دنبال طرح مباحث اقتصادی با ریشه اسلامی بود نه حجیت شرعی»، فصلنامه علوم انسانی اسلامی، سال پنجم، شماره هفدهم، بهار1395، صص135-134.
[8] . وحيد نوري، «شهيد صدر و حمايت از حركت اسلامي در ايران»، روزنامه رسالت،شماره6673، نوزدهم فروردین1388، ص18.
[9]. سیدمحمود هاشمی، «گفتگو با آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي از شاگردان آیت الله صدر»، مجله مسطر، شماره دوم، 1390، ص87.
[10]. مهناز ظهیرینژاد، مناسبات امام خمینی با حرکتها و مبارزان اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382، ص95.
[11]. سید عبدالعزیز حکیم، « یادها و یادگارهایی از استاد»، شاهد یاران، شماره هجدهم، اردیبهشت1386، ص28.
[12] . سیدمحمود هاشمی، پیشین، ص87.
[13]. حسن ابراهیمزاده و محمد عابدی، پیکار با منکر در سیره ابرار، قم، نشر معروف،1377، جلد1، ص 205.
[14]. تحریریه روزنامه همشهرى، «روزشمار انقلاب اسلامى: پانزده بهمن 1357»، همشهرى، شماره326، سیزدهم بهمن1372، ص7.
[15]. محمدتقی آخوندزاده، «شهادت آیت اللّه سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی»، پیشین، صص130-125.
[16]. سیدمحمدباقر صدر، بارقه ها، قم، انتشارات دارالصدر،1394، ص365.
[17] . علي جعفري، «تأثير افكار شهيد صدر بر قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران»، فصلنامه معرفت، سال هفدهم شماره125، ارديبهشت 1387، ص90.
[18]. هرایر دکمجیان، اسلام در انقلاب؛ جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب ، ترجمه حمید احمدی، تهران، تهران، انتشارات کیهان،1390، صص233-232.
[19]. محمد رضا نعماني، «ریشه¬های شهادت آیت¬الله صدر: در روزهای آخر جز ذکر نمی گفت»، شاهد یاران، شماره هجدهم، اردیبهشت1386، ص88.
[20]. جمعی از نویسندگان، قانون و قانون¬گذاری در آراء اندیشمندان شیعه، به اهتمام محمدجواد جاوید، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1389، فصل هفتم.
[21] . نویسندگان این نامه به شهید صدر عبارت هستند از؛ شیخ محمد جعفر شمس الدین، شیخ حسن عواد، شیخ علی ضیاء، شیخ عبد الامیر شمس الدین سید محمد غروی، شیخ نجیب سویدان، شیخ علی طحینی، شیخ راغب حرب.
[22]. سیدمحمدباقر صدر، «نگرشی فقهی و مقدماتی به پیش نویش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، ترجمه امین رضا عابدی نژاد داورانی ، مجله اندیشه صادق، شماره 10، بهار1382، ص9.
[23] . محمد باقر حکیم، «شهيد صدر در بستر انديشه و عمل: گفت و شنود منتشر نشده اي با شهيد آيت الله محمد باقر حكيم»، ترجمه محمدرضا کائینی، شاهد یاران، شماره هجدهم، اردیبهشت1386، ص18 و نک:
Ervand Abrahamian, Khomeinism: Essays on the Islamic Republic, London-England, University of California Press, 1993, p22 & Notes 22.
[24] . محمدحسین جمشیدى، «ارتباط متقابل انقلاب اسلامى ایران و جنبش شیعیان عراق (با تاکید بر اندیشه های سیاسی شهید صدر)، پیشین، جلد 2، ص372.
[25] . سیدهادی خسروشاهی، «به مناسبت سالگرد شهادت ابوالشهداء محمدباقر صدر»، شاهد یاران، شماره هجدهم، اردیبهشت1386، صص56-55
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی